زیبایی مرگ

از افرادی که لایک میکنم خیلی خوشم میاد احساس میکنم واقعا عشق دارن می ورزن یه حس خوبیه 

اصلا این لعنتی پیدا نمیشهههه

از مرگ نمی‌ترسم از اینکه چقدر دیگه زنده ام میترسم از اینکه بقیه رو داغون کنم میترسم اگر بزودی میمرم حداقل تا فردا تمام کنم اشکال نداره ۴۰ روز عزاداری بعد به روال سابق بر میگردند شاید بگین وای چقدر سوسوله دوتا آزمایش ازش گرفتناااا نه چون من دیدم میگم دیدی روحانیون یکیه دوتامون مریضی کشتمون

دکترا از دیروز تا الان همش دارن ازم آزمایش میگرن سونوگرافی و حتی هزارتا چیز برای مغزم نکنه مشکلی پیش اومده میترسم واقعا میترسم پرستار هی میاد چکم میکنم چرا کسی بهم چیزی نمیگه مطمعنم مطمعنم مغزم یک مشکلی داره بخاطر همین همش حالم بد میشه و همیشه سردرد دارم فردا روزیه که میفهمم جریان چیه تا ۴ ساعت دیگه تحمل میکنم چون به پدر و مادرم گفتن و مامانم آخرین بار داشت گریه میکرد  

بخاطر روزی که گفتی دارم دروغ میگم بهترین فرد زندگیم مرده بود گفتی داره دروغ میگه خودش پشت گوشیه نمیدونم کی ولی مطمئن باش من بدتو نمی‌خوام و امیدوارم هیچوقت پیش نیاد ولی این اتفاق و مطمئنن درک میکنی 

ساعت ۴ صبح تنهایی داره دیوونم می‌کنه تو این بیمارستان چقدر از این فضا بدم میاد یعنی از وقتی رفتی از اینجا متنفر شدمممم بنظرت منم قراره بمیرم؟منم میام پیشت؟دوباره بهم برمیگردیم؟چرا هرجا میرم گوشیتو با خودم میبرم؟منو یادت میاد؟من از وقتی گفتی قولمو نشکستم چرا منو وادار به اینکار کردی؟من قولمو نشکستم توهم قولتو نشکن در یک دنیای دیگر روحمان دوباره بهم پیوند میخوره و اگر نخورد در جایی دیگر همو ملاقات خواهیم کرد 

یادته ساعت ۹ شب دقیق همین روز پرسال باهم رفتیم همبرگر خوردیم و همونجا با اینکه استرس امتحانات ما رو کشته بود نشستیم باب اسفنجی دیدیم؟قطعا یادته دیگه مغزت نیست که فرآموش کنه روحت بهش خاطرات پیوند خورده آره یکم دیر شد ولی🍔روز همبرگر مبارک🍔دلم برات تنگ شده رفیقم پرسال اینموقع پیش هم امسال تنها به یاد اینروز

وسط امتحانات در بیمارستان به سر میبرم 

امتحانات چطورینننن

بلاگیکس تصمیم گرفت برام بیاد بالا